ترجمه مقاله

نظام الدین خوانساری

لغت‌نامه دهخدا

نظام الدین خوانساری .[ ن ِ مُدْ دی ن ِ خوا / خا ] (اِخ ) (قاضی ...) از فاضلان و شاعران قرن دوازدهم و با حزین لاهیجی معاصر است .در اصفهان دانش آموخت و به دعوت والی لرستان به خرم آباد رفت و در آنجا بر مسند قضاوت نشست ، به روایت حزین در موسیقی و حساب «از نوادر عهد بود». او راست :
تا دم حشر چو خورشید فروزان داغ است
دل گرمی که از آن آتش سوزان داغ است .

#


چه حاصل چون به ملک مصر قحط قدردان باشد
گرفتم اینکه صد یوسف ترا در کاروان باشد.
(از تذکره ٔ حزین ص 44) (تذکره ٔ شمع انجمن ص 455). و نیز رجوع به نجوم السماء ص 223شود.
ترجمه مقاله