نظام الدین
لغتنامه دهخدا
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) (سید) محمود شیرازی ملقب به داعی الی اﷲ معروف به شاه داعی شیرازی ، از عرفا و شاعران قرن نهم و از مریدان شاه نعمت اﷲ ولی کرمانی است ، هدایت دیوان او را مشتمل بر پنجاه هزار بیت نوشته است ، او راست : نسایم گلشن در شرح گلشن راز شبستری ، مثنوی چهل صباح . مثنوی گنج روان ، مثنوی چهارچمن ، مثنوی چشمه ٔ زندگانی ، مثنوی مشاهد، مثنوی عشقنامه ، و چند رساله ٔ دیگر. وی به سال 870 هَ . ق . در شیراز وفات یافته است . او راست :
خدا را عاشقان کعبه بربندید محمل ها
که گر شوق درون باشد شود نزدیک منزلها.
بپای دل سفر کن گر سر اقلیم جان داری
نداری در قدم یک گام لیکن صد زبان داری
ترا مشرب بسی تنگ است و چشم دل بسی تیره
و گرنه سوی هر ذره جهانی در جهان داری .
کو دل هر قطره که بی شوق اوست
گردن یک ذره که بی طوق اوست
آه که هر ذره رقیب من است
در طلب مهر حبیب من است
چند طلب باشد و مطلوب نه
جور رقیب و رخ محبوب نه
مرد شود هرکه به مردی رسید
ای خنک آن دل که به دردی رسید.
(از مجمعالفصحاء چ مصفا ج 4 ص 34). و رجوع به فهرست کتابخانه ٔ مجلس ص 465 و فرهنگ سخنوران ذیل داعی شیرازی شود.
خدا را عاشقان کعبه بربندید محمل ها
که گر شوق درون باشد شود نزدیک منزلها.
#
بپای دل سفر کن گر سر اقلیم جان داری
نداری در قدم یک گام لیکن صد زبان داری
ترا مشرب بسی تنگ است و چشم دل بسی تیره
و گرنه سوی هر ذره جهانی در جهان داری .
#
کو دل هر قطره که بی شوق اوست
گردن یک ذره که بی طوق اوست
آه که هر ذره رقیب من است
در طلب مهر حبیب من است
چند طلب باشد و مطلوب نه
جور رقیب و رخ محبوب نه
مرد شود هرکه به مردی رسید
ای خنک آن دل که به دردی رسید.
(از مجمعالفصحاء چ مصفا ج 4 ص 34). و رجوع به فهرست کتابخانه ٔ مجلس ص 465 و فرهنگ سخنوران ذیل داعی شیرازی شود.