ترجمه مقاله

نعائم

لغت‌نامه دهخدا

نعائم . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نعامة، به معنی شترمرغ . رجوع به نعامة شود. || (اِخ ) نعام . (متن اللغة) (المنجد) (اقرب الموارد). نام منزل بیستم از منازل قمر وآن چهار ستاره است به شکل مربع در برج قوس که به زحل نسبتی دارد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از صراح اللغة). از منازل قمر است و آن هشت ستاره است در مجره به شکل تختی معوج ، و گفته اند چهار ستاره ٔ آن در مجره است که وارده نامیده می شوند، و چهار دیگر خارج از مجره است که صادره نام دارند. (از معجم متن اللغة) (ازتاج العروس ، از صحاح و المحکم ) . از نجوم منازل قمر، و آن هشت کوکب است ، چهاراز آنها نورانی یمانی هستند بر شکل مربع، که وارده نامیده می شوند به معنی فرودآینده و بدان سبب آنها راوارده گفته اند که در نزدیکی مجره شباهت دارند به شترمرغ هائی که بر سر نهر آبی درآیند، و چهار دیگر را نعائم صادره گویند، چه آنان از مجره دورند و شبیه اند به شترمرغهائی که به نهر آب فرودآمده سپس از آن خارج شده اند . (از صبح الاعشی ج 2 ص 161). نعایم هشت ستاره است روشن چهار در مجره وچهار بر کنار هر چهار بر شکل مربعی مختلف الاضلاع . (یواقیت العلوم ص 237). رجوع به نعایم شود :
نعائم پیش او چون چار خاطب
به پیش چار خاطب چار مؤذن .

منوچهری .


ترجمه مقاله