ترجمه مقاله

نعاق

لغت‌نامه دهخدا

نعاق . [ ن ُ ] (ع مص ) نعق . نعیق . نعقان . (متن اللغة). بانگ بر گوسفند زدن . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن شبان گوسفندان خود را و زجر نمودن . (آنندراج ). بانگ زدن بر گوسفندان و زجر کردن آنها را . (از متن اللغة). || بانگ کردن غراب . (آنندراج ). نعیق . (از متن اللغة).
ترجمه مقاله