ترجمه مقاله

نعمان

لغت‌نامه دهخدا

نعمان . [ ن ُ ] (اِخ ) ابن امرؤالقیس بن عمرو اللخمی ، معروف به نعمان السائح ، و نعمان اعور سائح ، از ملوک حیره است . وی بعد از مرگ پدرش در حوالی سنه ٔ 403 م . به جای او از طرف شهریار ایران به پادشاهی حیره رسید و 30 سال در آن سامان با قدرت و شجاعت حکمرانی کرد، از این مدت 15 سال و 8 ماه با شاهنشاهی یزدگرد بهرام و 14 سال و 4 ماه با سلطنت بهرام گور مطابق است . وی چندین بار به اشارت و فرمان شاهنشاه ایران با شورشیان شام مصاف داد و آنان را با کمک سپاهیانی که شهریار ایران به یاریش فرستاده بود منکوب کرد، وی شجاع نام آور هوشمندی بود و کسی از ملوک حیره در وفور مال و خدم و حشم به پایه ٔ او نرسید. دو کاخ معروف خورنق و سدیر از بناهای اوست و به همین مناسبت او را رب الخورنق و السدیر نامیده اند. به روایت حمزه ٔ اصفهانی وی پس از سی سال حکومت بر اثر حادثه ای متوجه بی اعتباری دنیا شد و پادشاهی را رها نمود.و متفکروار به گردش در بلاد پرداخت ، و پس از آن کسی از وی خبری نیافت . (از تاریخ پادشاهان و پیامبران صص 104 - 105) (الاعلام زرکلی ج 9 ص 3). رجوع به ابن خلدون ج 2 ص 263 و المحبر ص 358 و العرب قبل الاسلام ، جرجی زیدان ص 204 و مروج الذهب چ پاریس ج 3 ص 199 و معجم البلدان ج 3 ص 483 و الاغانی چ ساسی ج 2 ص 33 شود.
ترجمه مقاله