ترجمه مقاله

نغنغ

لغت‌نامه دهخدا

نغنغ. [ ن ُ ن ُ ] (ع ص ) گول سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). احمق . ضعیف . مضطرب . (اقرب الموارد). || کُس پرگوشت اطراف . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که کناره های آن پرگوشت باشد. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || (اِ) جائی میان کام و شوارب نای گلو. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). جای برآمدن نفس در حلق . (از متن اللغة).گوشت پاره ای است در حلق نزدیک لهازم . (از بحر الجواهر) (از اقرب الموارد). || گوشت پاره ٔ بن کام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). رجوع به نغنغتان شود. || تندی زیر بناگوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گوشت پاره ٔ سرخی که درزیر نوک خروس واقع شده . || گوشت پاره ٔ سرخی که در زیر نوک خروس واقع شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تاج خروس . (از اقرب الموارد). || گوشت پاره ٔ بالای گردن شتر که در نشخوار کردن بجنبد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). ج ، نغانغ.
ترجمه مقاله