ترجمه مقاله

نفاطة

لغت‌نامه دهخدا

نفاطة. [ ن َف ْ فا طَ ] (ع اِ) منبت نفت . جای برآمدن نفت . (از اقرب الموارد). || معدن نفت . || نوعی از چراغ که بدان چراغ دیگر افروزند. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ابزاری از مس که بدان نفت و آتش پرتاب کنند. (از اقرب الموارد). آلت افکندن نفط به صف دشمن . (السامی ). || قاروره انداز. (حبیش تفلیسی ). نفت انداز. (زمخشری ) (از دهار). || بثرة . (اقرب الموارد). تاول . آبله . (یادداشت مؤلف ). ج ، نفاطات . || (اِخ ) نام صورت دوازدهم از صور چهارده گانه ٔ فلکی جنوبی و آن را مجمره نیز نامند. (از مفاتیح ). رجوع به مجمره شود.
ترجمه مقاله