ترجمه مقاله

نفثةالمصدور

لغت‌نامه دهخدا

نفثةالمصدور. [ ن َ ث َ تُل ْ م َ] (ع اِ مرکب ) آنچه مبتلا به بیماری ریوی بیرون افکند از خلط و خون تا بدان خود را اندک آرامشی بخشد. || اظهار شکوی و گلایه کردن از امری یا چیزی ناخوش آیند تا بدان آلام درونی تخفیف یابد. بث الشکوی . لب به شکایت گشودن و آلام نهانی بازگفتن :
لیکن از رنج برده طبعم هست
راحتی دون نفثةالمصدور.

مسعودسعد.


با یکدیگر از حدوث این واقعه ٔ منکر بث الشکوی و نفثةالمصدور آغاز کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 372). چون تو صاحبی کجا خواهیم یافت که با او نفثةالمصدوری در میان نهیم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 111). سخن او بر نفثةالمصدور شرح غصه و مقاسات معیشت شدیده ٔ خود... مقصور بودی . (جهانگشای جوینی ).
من سقیم دهر و عقل از نفثةالمصدور من
مایه ٔ احیاء روح پورسینا ساخته .

جلال الدین فریدون (یادداشت مؤلف ).


ترجمه مقاله