نفس پروردن
لغتنامه دهخدا
نفس پروردن . [ ن َ پ َرْ وَ دَ ] (مص مرکب ) تسلیم هوای نفس شدن . اطاعت نفس اماره کردن :
نفس پروردن خلاف رای هر عاقل بود
طفل خرما دوست دارد، صبر فرماید حکیم .
نفس پروردن خلاف رای هر عاقل بود
طفل خرما دوست دارد، صبر فرماید حکیم .
سعدی .