ترجمه مقاله

نقاب برانداختن

لغت‌نامه دهخدا

نقاب برانداختن . [ ن ِ ب َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) روی نمودن . رخ نمودن . نمایان شدن . پدیدار گشتن :
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرد بیند ازغوغا.

سنائی .


بدان نفس که برافرازد آن یتیم علم
بدان زمان که براندازد این عروس نقاب .

خاقانی .


|| نقاب از روی کسی برگرفتن :
چون والهان ز جای بجستم دویده پیش
بگرفتمش کنار و برانداختم نقاب .

انوری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله