ترجمه مقاله

نقس

لغت‌نامه دهخدا

نقس . [ ن َ ] (ع اِ) عیب . فسوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عیب و سخریه . (متن اللغة). || گر. خارش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جرب . (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). ج ، نُقُس . || قسمی ناقوس . (از المنجد) (از اقرب الموارد). و آن چوب درازی است ، و وبیل و وبیلة چوبی کوتاه . (از اقرب الموارد). ج ، نُقُس . رجوع به ناقوس شود. || (مص ) ناقوس زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از المنجد). زدن به وبیل ناقوس را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || عیب و فسوس کردن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیب کردن . (از زوزنی ). افسوس داشتن . (تاج المصادربیهقی ). لقب گذاشتن کسی را. (از ناظم الاطباء). لقب کردن . (زوزنی ). عیب کردن و لقب گذاشتن و سخره کردن کسی را. (از متن اللغة). || بانگ کردن ناقوس . (از المنجد) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله