نقش افتادن
لغتنامه دهخدا
نقش افتادن . [ ن َ اُ دَ ] (مص مرکب ) آفریده شدن و مصور گردیدن . (آنندراج ) :
کنون که موسم هولی رسید باید دید
میان ما و بتان نقش تا چه رنگ افتد.
کنون که موسم هولی رسید باید دید
میان ما و بتان نقش تا چه رنگ افتد.
قبول (از آنندراج ).