نقش پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
نقش پذیرفتن . [ ن َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول نقش کردن . صورت و نقش چیزی را منعکس کردن . متأثر شدن :
ز فخر نامش نقش نگین پذیرد آب
گر آزمایش را برنهد بر آب نگین .
ز فخر نامش نقش نگین پذیرد آب
گر آزمایش را برنهد بر آب نگین .
فرخی .