نقصانی
لغت‌نامه دهخدا
نقصانی . [ ن ُ ] (حامص ) به معنی نقصان ،در این لفظ یای تحتانی زائد است در آخر، چنانچه در سلامتی و خلاصی و غیره . (از غیاث اللغات ). مزیدعلیه نقصان بر قیاس زیادت و زیادتی و جریان و جریانی و فضول و فضولی و حضور و حضوری . (از آنندراج ) :
به هر ناسازیی درساز و با هر ناخوشی خوش کن
که آبت زیر کاه است و کمالت عین نقصانی .
به عهد جلوه ٔ حسن کمال من اندوخت
قبول شاهد نظم کمال نقصانی .
ز تنگ عرصگی فکر جز به مدحت تو
نمی رهد سخن از تنگنای نقصانی .
اگر نه لازمه ٔ ذات دشمنت بودی
به کسر نیز ندادی خدای نقصانی .
به هر ناسازیی درساز و با هر ناخوشی خوش کن
که آبت زیر کاه است و کمالت عین نقصانی .
خاقانی (از آنندراج ).
به عهد جلوه ٔ حسن کمال من اندوخت
قبول شاهد نظم کمال نقصانی .
عرفی (از آنندراج ).
ز تنگ عرصگی فکر جز به مدحت تو
نمی رهد سخن از تنگنای نقصانی .
واله (از آنندراج ).
اگر نه لازمه ٔ ذات دشمنت بودی
به کسر نیز ندادی خدای نقصانی .
حیاتی (از آنندراج ).
