ترجمه مقاله

نقمت

لغت‌نامه دهخدا

نقمت . [ ن ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) عقوبت و کینه و عذاب . (غیاث اللغات از لطایف اللغات و منتخب اللغات و قاموس ) (ناظم الاطباء). عذاب و شکنجه . (یادداشت مؤلف ). آزار. خستگی . درشتی . (ناظم الاطباء). نقمة. مقابل نعمت و راحت . رجوع به نقمة شود : و زعم امیرالمؤمنین آن است که عنایت خدای تعالی در هر دو صورت نعمت و نقمت بر او بسیار است . (تاریخ بیهقی ص 309).
شام ار دهد به من دهدم خجلت
هم نقمت است سفره ٔ ناهارش .

ناصرخسرو.


نحوست طالع و شقاوت بخت او را از کنف امن و ساحت راحت در هاویه ٔ محنت و حباله ٔ نقمت انداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 143).
رحمتش بر نقمتش غالب بود
چیره زآن شد هر نبی بر خصم خود.

مولوی .


شکر نعمت خوشتر از نعمت بود
شکرباره کی سوی نقمت رود.

مولوی .


آن دلیلی کو تو را مانع شود
از عمل آن نقمت صانع شود.

مولوی .


ترجمه مقاله