ترجمه مقاله

نقنقة

لغت‌نامه دهخدا

نقنقة. [ ن َ ن َ ق َ ] (ع اِ) بانگ بلند غوک و مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) در مغاک فرورفتن چشم . (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ کردن چغز. (از منتهی الارب ). بانگ کردن غوک . (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بانگ کردن بزغ . (زوزنی ). || گویند: الدجاجة تنقنق للبیض ؛ بانگ می کند ماکیان برای بیضه دادن . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله