ترجمه مقاله

نماک

لغت‌نامه دهخدا

نماک . [ ن َ ] (اِ) نمک . (انجمن آرا) (از رشیدی ) (آنندراج ).
- بی نماک ؛ بی ملاحت . (فرهنگ فارسی معین ) :
چو سالت شد ای خواجه بر شست پاک
می و جام و آرام شد بی نماک .

فردوسی .


|| رواج و رونق و زیبائی . (برهان قاطع) (جهانگیری ). صاحب جهانگیری نماک را رونق و زیبائی معنی می دهد و شعر فردوسی را شاهد می آورد، ولی به گمان من نماک همان نمک است و امروز هم «بی نمک » را در همین مورد استعمال کنند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله