نمدپاره
لغتنامه دهخدا
نمدپاره . [ ن َ م َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قطعه ای از نمد. (ناظم الاطباء) :
یکی زیغ دیدم فکنده در او
نمدپاره ٔ ترکمانی سیاه .
|| نمد فرسوده و پاره شده . (ناظم الاطباء).
- نمدپاره پوش ؛ نمدپوش . ژنده پوش :
چو دید اردبیلی نمدپاره پوش
کمان در زه آورد وزه را به گوش .
یکی زیغ دیدم فکنده در او
نمدپاره ٔ ترکمانی سیاه .
معروفی .
|| نمد فرسوده و پاره شده . (ناظم الاطباء).
- نمدپاره پوش ؛ نمدپوش . ژنده پوش :
چو دید اردبیلی نمدپاره پوش
کمان در زه آورد وزه را به گوش .
سعدی .