ترجمه مقاله

نمش

لغت‌نامه دهخدا

نمش . [ ن َ ] (ع اِ) خطهای کف دست و پیشانی . (منتهی الارب ). || نقطه که بر ناخن افتد. (مهذب الاسماء). سپیدی که برناخن پدید آید و برطرف شود. (از متن اللغة). || دروغ . کذب . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ) سخن چینی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). || (مص ) سخن چینی کردن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دروغ گفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین ). || چیدن چیزی از زمین همچو بیهوده کاران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خوردن ملخ آنچه بر روی زمین باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راز گفتن با کسی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله