ترجمه مقاله

نمش

لغت‌نامه دهخدا

نمش . [ ن َ م ِ ] (ع ص ) ثور نَمِش ؛ آن گاو که نقطه هادارد. (مهذب الاسماء). گاو نر چپار. (از منتهی الارب ) . گاو نر چپار و ابلق . (ناظم الاطباء). گاو کوهی که بر او نقطه های سیاه و سفید باشد. (برهان قاطع) (از اقرب الموارد). ثور نَمِش القوائم ؛ که در قوائم او خطهای سیاه باشد. (از اقرب الموارد). || بعیر نمش ؛ شتر که در سَپَل آن نشانی باشد که بر روی زمین ظاهر گردد، بجز از اثرة. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || سیف نمش ؛ شمشیرکه بر پشت آن خطوط باشد. (منتهی الارب ). و شمشیر که بر آن شطب باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله