ترجمه مقاله

نمغة

لغت‌نامه دهخدا

نمغة. [ ن َ م َ غ َ ] (ع اِ) جان دانه ٔ کودک نوزاد که جنبان باشد. (منتهی الارب ). آنجا که می جهد از پیش سر کودک . (فرهنگ خطی ). قسمتی از یافوخ کودک نوزاد که هنگام تولد جنبان است . (از متن اللغة). || نمغةالجبل ؛ زبر کوه ، و کذلک نمغةالرأس . (منتهی الارب ) . بلندی کوه . (فرهنگ خطی ). بالاترین نقطه ٔ کوه . اعلی الجبل . (از اقرب الموارد). || گزیده ٔ قوم . (منتهی الارب ). خیارالقوم . برگزیده ٔ قوم . (از اقرب الموارد). || میانه ٔ قوم . (از منتهی الارب ). وسط قوم . (ناظم الاطباء). النمغة من القوم ؛ وسطهم . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). || بسیاری مال . (منتهی الارب ). کثرت مال . (اقرب الموارد). بسیاری ستور. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله