ترجمه مقاله

نمیر

لغت‌نامه دهخدا

نمیر.[ ن َ ] (نف مرکب ) نمیرنده . نامیرنده . که نمی میرد.
- امثال :
مانند خر نمیر و سگ انتظارکش .
|| (ص ) سست و نابه کار و حریص و آزمند و پرخوار و شکم پرست (؟). (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 383 شود.
ترجمه مقاله