ترجمه مقاله

نمیم

لغت‌نامه دهخدا

نمیم . [ن َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). نَم ّ. نمیمة. (متن اللغة). رجوع به نم و نمیمةشود. || (ص ) غماز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سخن چین . (آنندراج ). || حرکت . نمیمة. (اقرب الموارد). || صوت کتابت . نمیمة. || کتابت . نمیمة. (اقرب الموارد). || ج ِ نمیمة. (از مهذب الاسماء). رجوع به نمیمة شود.
ترجمه مقاله