ترجمه مقاله

نهاریدن

لغت‌نامه دهخدا

نهاریدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) ترسیدن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). بترسیدن از چیزی یا از کسی . (اوبهی ). ترسیدن . واهمه کردن . (برهان قاطع) :
زلف گوئی ز لب نهاریده ست
به گله سوی چشم رفتستی .

بخاری (از رشیدی ).


|| گداختن و کاستن بدن . (برهان قاطع). ظاهراً مصحف نهازیدن است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || اتلاف کردن . بیجا خرج کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله