ترجمه مقاله

نهمة

لغت‌نامه دهخدا

نهمة. [ ن َ م َ ] (ع اِ) حاجت . نیاز. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || شهوة در چیزی . (از متن اللغة).بلوغ همت و خواهش در چیزی . (از اقرب الموارد). || آوازی که بدان شتر را زجر کنند. (منتهی الارب ). || بانگ : نهمةالاسد؛ بانگ شیر. نهمةالرجل کذلک . (منتهی الارب ). (از اقرب الموارد). || (مص ) رسیدن همت کسی در چیزی . (از منتهی الارب ). رجوع به معانی اسمی شود. || حریص گردیدن . آزمندگردیدن . گویند نهمت شهوته . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سیر ناشدن از چیزی و سخت حریص شدن . (یادداشت مؤلف ). || بانگ برزدن به بانگ نهیم . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || نهم . نهیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نَهم شود.
ترجمه مقاله