نهمت ران
لغتنامه دهخدا
نهمت ران . [ ن َ م َ ] (نف مرکب ) کامران :
به شاهی باش و در شادی سپه کش باش و دشمن کش
به شادی باش و در شاهی توانا باش و نهمت ران .
به شاهی باش و در شادی سپه کش باش و دشمن کش
به شادی باش و در شاهی توانا باش و نهمت ران .
فرخی .