ترجمه مقاله

نهیم

لغت‌نامه دهخدا

نهیم . [ ن َ ] (ع ص )نیک آزمند خوردن و گرسنه چشم که سیر نشود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). که به نَهَم مبتلاست . (ازمتن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به نَهِم شود. || (اِ) آوازی است و توعدی و زجری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صوتی است شبیه زحیر. صوت توعد و زجر شبه انین . (از متن اللغة). || بانگ شیر و فیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). صوت فیل . (از متن اللغة). || (مص ) زجر کردن به بانگ و راندن در راه ستور را. (از منتهی الارب ). نهم .نهمة. (متن اللغة) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نَهم شود. || غریدن و بانگ کردن فیل . نهم . (منتهی الارب ) (از متن اللغة). رجوع به نَهم شود.
ترجمه مقاله