ترجمه مقاله

نه

لغت‌نامه دهخدا

نه . [ ن ِ ] (اِخ ) شهرکی است آبادان [ از حدود خراسان ] و با کشت وبرز بسیار و پشه اندر وی نشود. (حدود العالم ). || نام ولایتی نیز بوده است از سیستان ، یکی از شعرا در فتح آنجا و مدح ممدوح خود گفته :
فرخنده بُوَد بر ملک عادل پیروز
فتح نه و تشریف شه و مقدم نوروز.

(انجمن آرا) (آنندراج ).


ترجمه مقاله