ترجمه مقاله

نوا

لغت‌نامه دهخدا

نوا. [ ن َ ] (اِخ ) حیدرعلی (میرزا...)، فرزند آقا محمدمهدی آسوده ٔ شیرازی ، ملقب به تاج الشعراء و متخلص به نوا. از شاعران قرن سیزدهم هجری است . او راست :
پروانه وار سوختنم آرزو بُوَد
امشب که آفتاب بود شمع محفلم .
در پای او ز شوق دهم جان اگر کند
از راه مهر دست حمایل به گردنم .

(از آثار عجم ص 570) (فرهنگ سخنوران ص 616).


ترجمه مقاله