ترجمه مقاله

نواریدن

لغت‌نامه دهخدا

نواریدن . [ ن َ دَ ] (مص ) ناجاویده فروبردن . (جهانگیری )) (رشیدی ) (برهان قاطع) (انجمن آرا). بلع. (جهانگیری ) (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). بلع کردن . (ناظم الاطباء). آن را اوباریدن نیز گویند.(جهانگیری ). نواریدن ظاهراً صورت منفی «واریدن » است به معنی «فاریدن ». امام بیهقی در تاج المصادر لغت «سرط» و «لقف » عربی را به «فروواریدن » ترجمه کرده است و از همین ریشه است «اوباردن ». سرط و لقف به معنی بلع است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) :
گرفته به چنگال می داردش
بدان تا به یک بار بنواردش .

زراتشت بهرام (از جهانگیری ).


ترجمه مقاله