نوازان
لغتنامه دهخدا
نوازان . [ ن َ ] (نف ، ق ) نوازش کنان . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دلجوئی کنان . (ناظم الاطباء). در حال نواخت و نوازش کردن . || ساززنان . آوازخوانان . سرودگویان . (ناظم الاطباء). در حال نواختن ساز و آلات طرب :
نوازان نوازنده در چنگ چنگ
ز دل برده بگماز چون زنگ زنگ .
|| به معنی نوازنده و نوازننده که خواننده باشد هم آمده است . || امر به این معنی (نواختن ) هم هست ، یعنی بنواز و بخوان و دلجوئی کن . (برهان قاطع) (آنندراج ). || (اِ) نام پرده ای از موسیقی . (غیاث اللغات از شرح قران السعدین ).
نوازان نوازنده در چنگ چنگ
ز دل برده بگماز چون زنگ زنگ .
اسدی .
|| به معنی نوازنده و نوازننده که خواننده باشد هم آمده است . || امر به این معنی (نواختن ) هم هست ، یعنی بنواز و بخوان و دلجوئی کن . (برهان قاطع) (آنندراج ). || (اِ) نام پرده ای از موسیقی . (غیاث اللغات از شرح قران السعدین ).