نوراهان
لغتنامه دهخدا
نوراهان . [ ن َ / نُو ] (اِ مرکب ) راه آورد. (انجمن آرا) (آنندراج ). هر چیز که به رسم تحفه و هدیه و ارمغان آورند. (ناظم الاطباء). چیزی باشد که چون کسی از جائی بیاید به رسم تحفه بیاورد. (جهانگیری ). چیزی را گویند که کسی از جائی به رسم تحفه و هدایا و پیش کش ارمغان بیاورد. (برهان قاطع). نورهی . نورهان . سوغات . ره آورد :
صبح آمده زرین سلب نوروز نوراهان طلب
زهره شکاف افتاده شب وز زهره صفرا ریخته .
|| مژدگانی و خبر خوش را نیز گویند. (برهان قاطع).
صبح آمده زرین سلب نوروز نوراهان طلب
زهره شکاف افتاده شب وز زهره صفرا ریخته .
خاقانی .
|| مژدگانی و خبر خوش را نیز گویند. (برهان قاطع).