ترجمه مقاله

نوردن

لغت‌نامه دهخدا

نوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص )مخفف نوردیدن است به معنی پیچیدن و طی کردن . (از برهان قاطع) (از آنندراج ). رجوع به نوردیدن شود. || (اِ) نورد. چوبی که آنچه از جامه بافته می شود بر آن پیچند. (برهان قاطع) (آنندراج ) :
زغونة دزد و نوردن نورد و شنش روان
هزاروپانصد باقی چنو دگر نبود.

سوزنی .


ترجمه مقاله