ترجمه مقاله

نوره

لغت‌نامه دهخدا

نوره . [ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) چیزی است که برای دور کردن مو از بدن به کار برند، و آن آهک و زرنیخ به هم ساییده است . (از غیاث اللغات ). حلاق الشعر. (برهان قاطع).آهک . (جهانگیری ). نوره را از آن جهت نوره گویند که اندام را روشن و سفید و تازه کند. (از ترجمه ٔ صیدنه ). موی بر. مرکّبی که از آهک و زرنیخ و خاکستر و امثال آن کنند و به طلاء آن موی از تن بشود، فارسی آن آهک است . (بحر الجواهر از یادداشت مؤلف ). واجبی . طین . حنازرد. (یادداشت مؤلف ). تنویر. دارو. || نشان ستور. || قطران . || زن نیک جادوگر. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله