ترجمه مقاله

نوزاد

لغت‌نامه دهخدا

نوزاد. [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) جدیدالولاده . نوآمد. مولود. ولید. ولیده . (یادداشت مؤلف ). نوزاده . نوزاده شده . بچه که به تازگی تولد یافته است :
به گوش آمد آواز نوزاد من
وز آن شادتر شد دل شاد من .

نظامی .


ترجمه مقاله