ترجمه مقاله

نوشاه

لغت‌نامه دهخدا

نوشاه .[ ن َ / نُو ] (اِ مرکب ) داماد. (ناظم الاطباء). نوداماد. تازه داماد: عجاهن ؛ دوست نوشاه تا که با زن خود خلوت نکرده باشد. (یادداشت مؤلف از منتهی الارب ). || شاه جوان و کم تجربه (؟). (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله