ترجمه مقاله

نوفلة

لغت‌نامه دهخدا

نوفلة. [ ن َ ف َ ل َ ](ع اِ) نمکدان . (مهذب الاسماء). نمکزار و شورستان یانمکدان . (منتهی الارب ). مملحة. (اقرب الموارد) (متن اللغة). || چیزی است از پشم که زنان عرب بر آن خمیر سازند . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به نوفلیة شود.
ترجمه مقاله