ترجمه مقاله

نوف

لغت‌نامه دهخدا

نوف . [ ن َ ] (ع اِ) کوهان بلند. (منتهی الارب ). سنام عالی . (اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ، انواف . || تلاق زن ، و آن قدر از تلاق که خافضه به ختنه ببرد. (منتهی الارب )(از متن اللغة). کناره ٔ فرج . (مهذب الاسماء). || آواز یا بانگ کفتار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (مص ) برآمدن بر چیزی و بلند گردیدن . (از منتهی الارب ). برآمدن و مشرف شدن بر چیزی . (از اقرب الموارد) (از قاموس ). ناف . (متن اللغة). || بلند و دراز گردیدن شتر و جزآن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دراز و بلند شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || مکیدن پستان را. (منتهی الارب ). مص . (اقرب الموارد) (از متن اللغة).
ترجمه مقاله