نومیدوارلغتنامه دهخدانومیدوار. [ ن َ / نُو] (ص مرکب ، ق مرکب ) ناامیدوار. مأیوس : بعد سه روزو سه شب حیران و زاربر دکان بنشسته بد نومیدوار.مولوی .