ترجمه مقاله

نوه

لغت‌نامه دهخدا

نوه . [ ن َ وَ / وِ ] (اِ) نبیره .(رشیدی ) (برهان قاطع). فرزندزاده . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نبه . نواسه . پشت دوم . (یادداشت مؤلف ). || به هندی ، هرچیز نو. || حادث . مقابل قدیم . (برهان قاطع). از مجعولات دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 271 و رجوع به معنی قبلی شود.
ترجمه مقاله