ترجمه مقاله

نوه

لغت‌نامه دهخدا

نوه . [ ن َوْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن نبات و جز آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بزرگ شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ). مرتفع وبلند گردیدن . نَیْه ْ. (از متن اللغة). || سر برداشته بانگ کردن خزنده . (آنندراج ). سر برداشتن پس بانگ کردن خزنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فربه و بالیده گردانیدن گیاه ستور را . (از منتهی الارب ). || بازایستان از چیزی . (منتهی الارب ). بازماندن و انکار کردن و گذاشتن نفس از چیزی . (از منتهی الارب ). || قوی گردیدن .(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). قوی شدن تن . (تاج المصادر بیهقی ). || بزرگوار شدن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || بلند کردن ذکر چیزی را و بزرگ کردن آن را. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة). از نَیْه ْ. (متن اللغة). رجوع به تنویه شود.
ترجمه مقاله