ترجمه مقاله

نویص

لغت‌نامه دهخدا

نویص . [ ن َ ] (ع مص ) جنبیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن . (از اقرب الموارد). نوص . مناص . نیاصة. نوصان . (از اقرب الموارد). رجوع به نوص و نوسان شود. || (اِ) توانائی جنبش . (منتهی الارب ). قوةحرکت . (از مهذب الاسماء). ما به نویص ؛ ای قوة و حراک . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از متن اللغة).
ترجمه مقاله