ترجمه مقاله

نکب

لغت‌نامه دهخدا

نکب . [ ن َ ک ِ ] (ع ص )پای کفته ٔ خون آلودشده به سنگریزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه پای وی از برخورد سنگ کفته و خون آلود شده باشد. منکوب . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله