ترجمه مقاله

نکرة

لغت‌نامه دهخدا

نکرة. [ ن َ ک ِ رَ ] (ع اِمص ) ناشناسائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انکار کسی چیزی را. (از متن اللغة). ناشناختن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (زوزنی ). خلاف معرفة. (منتهی الارب ). رجوع به نکره شود.
- اسم نکرة ؛ آنکه در وی خصوصیتی نباشد مثل رجل و نحو آن . (منتهی الارب ). رجوع به نکره شود.
|| (اِ) پوستکی سبز که از شکم با بچه بیرون آید. || ریش و آبله پر از خون و ریم . (منتهی الارب ). آنچه از خون و چرک که ازخراج بیرون آید. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). در بیماری زحیر چرک و خونی که از شکم دفع شود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله