ترجمه مقاله

نکوهیده رای

لغت‌نامه دهخدا

نکوهیده رای . [ ن ِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) آنکه رای او مستحق ملامت و نکوهیدن بود. (آنندراج ). کسی که در مشورت و کنگاش رای و اندیشه ٔ وی پسندیده نباشد و رد کرده شده باشد و سزاوار نکوهش بود. (ناظم الاطباء) :
ملک را دل رفته آمد به جای
بخندید و گفت ای نکوهیده رای .

سعدی .


ترجمه مقاله