نکوهی
لغتنامه دهخدا
نکوهی . [ ن ِ ] (حامص ) مذمت . بدگوئی . (فرهنگ فارسی معین ) .به صورت مزید مؤخر در کلماتی چون دهر، گیتی ، بخیل وغیره به معنی نکوهیدن و سرزنش کردن است :
دهرنکوهی مکن ای نیک مرد
دهر به جای من و تو بد نکرد.
دهرنکوهی مکن ای نیک مرد
دهر به جای من و تو بد نکرد.
نظامی .