نگاه انداختن
لغتنامه دهخدا
نگاه انداختن . [ ن ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) نظر انداختن . نظر کردن . عنایت و التفات کردن :
مکن چو شمع به یک خانه نور خود را صرف
چو آفتاب به هر روزنی نگاه انداز.
مکن چو شمع به یک خانه نور خود را صرف
چو آفتاب به هر روزنی نگاه انداز.
صائب (از آنندراج ).