ترجمه مقاله

نگنده

لغت‌نامه دهخدا

نگنده . [ ن ِ گ َ دَ / دِ ] (اِ) نکنده . بخیه و آجیده ٔ جامه و سوزنی . (برهان قاطع) (آنندراج ). || به معنی دفینه هم گفته اند یعنی آنچه در زمین و غیره پنهان کنند، و در نسخه ٔ دیگر دفتینه نوشته بودند و آن افزاری است جولاهگان را. (برهان قاطع) . || (ن مف ) جامه ٔ آجیده شده . سوزنی بخیه کرده . (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله