ترجمه مقاله

نگونسری

لغت‌نامه دهخدا

نگونسری . [ ن ِ س َ ] (حامص مرکب ) نگونساری . نگونسر بودن . در تمام معانی رجوع به نگونساری شود :
بیچاره پیاده را که فرزین گردد
فرزین شدنش نگونسری ارزد نی .

خاقانی .


ترجمه مقاله