نیاحلغتنامه دهخدانیاح . (ع مص ) گریه و ماتم نمودن زن به آواز بلند بر شوی . (از منتهی الارب ). نوح . نواح . نیاحة. مناح . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به نَوح شود. || (اِ) گریه . زاری . شیون . (فرهنگ فارسی معین ).